وكار روائيهاي ما كنند وابطال مذهب فرقه دوم عين ابطال مذهب اين فرقه است. وفرقه چهارپيرپرستانند كه گويند چون مرد بزرگى كه بسبب كمال رياضت ومجاهدت مستجاب الدعوات ومقبول الشفاعات شده ازين جهان مى گذرد در روح او قوتى عظيم ووسعتى بس فخيم بهم ميرسد هركه صورت او را برزخ سازد يا بر گور او سجود وتذلل كند يا در مكان عبادت او او را ياد كند يا به نام او نذر ونياز كند وامثال آن پس روح او بسبب كمال او بر ان مطلع مى شود ودر دنيا وآخرت در حق او شفاعت مى كند. وفرقه پنجم جماعه از عوام هنودند گويند كه حق تعالى در ذات خود منزه است از آنكه كسى او را عبادت تواند كرد زيرا چهـ او تعالى در عقل وذهن مايان نمىيد وبسبب تنزه او از جسم وتمكن بمكان تصور نمى تواند شد پس سبيل عبادت او همين است كه مخلوقى از مخلوقات او كه مقبول ومقرب او باشد آن را قبله توجه خود ساخته شود تا آنكه توجه ما به سوى آن قبله عين توجه به سوى خدا گردد ومخلوقى كه قابليت اين كار دارد خاص بيك جنس نيست بلكه هركه مقبول درگاه او باشد يا هركه بر امر عجيب واثر غريب مشتمل باشد قبله مى تواند شد مثل آب گنگ دريا ودرخت عظيم الشأن وامثال آنها واين اقوام ديگران را در عبادت با خدا برابر مى كنند. اما همسر كنندگان در غير عبادت پس بسياراند از آن جمله كسانى كه در ذكر ديگران را با خدا همسر مى كنند وديگران را مانند نام خدا ذكر ميكنند چنانچهـ پادشاهان را