امروز لطف خواجه بارى من بنده همين مراد دارم لفظ مراد دارم مقلوب است وقرينه قلب معلوم نيست وناطق آنست كه قرينه قلب را پيدا كند وآن دو گونه است ضريح وكنايه مثال صريح. مغرور از براى چهـ اقبال داردت اقبال بين بصنعت مقلوب لا بقا است مثال كنايه. من بنده ز تو مراد دارم اين طرفه كه بازگونه گفتم لفظ بازگونه قرينه است بر آنكه لفظ مراد دارم مقلوب است وليكن قرينه بكنايت ناطق زيرا كه اگر بازگونه را مشير بر مقلوب ندارند قدح گردد ومقصود مادح نگردد مگر آنجا كه محتمل الضدين باشد ونوعي آنكه الفاظ را چنان تركيب دهد كه اگر قلب كنند همان تركيب تمام خيزد وآن وضع متقدمين است وخسرو شاعر آن چنان اختراع كرده كه از قلب بيت فارسي بيت عربي خيزد وآن را قلب اللسانين نام نهاده مثاله. بين يار كه مهربان فرخ در مهر متاب هر زمان رخ خرنام زره بات مرهم رد خرفنا بره مكرا ينيب قسم دوم مستوى كه مقلوب پارسى لفظ هندي خيزد وقرينه بر قلب حاكي مثاله. دوش گفتم هندوان شب را همين گويند تار راست است اين گرچهـ اينجا بازگونه دانيش لفظ بازگونه قرينه است بر اينكه مقصود شاعر مقلوب تار است يعنى رات اما مقلوب بعض كه عبارتست از قلب بعض حروف كلمه چون عورت وروعت هيچ لطافتى ندارد انتهى ودر مجمع الصنائع مىرد كه مقلوب مجنح آنست كه در يك بيت ويا يك مصراع در اوّل وآخر دو لفظ واقع شود كه هريك مقلوب ديگر باشد مثاله. مصراع: گنج دولت دهد گزارش جنگ. ومقلوب موصل قسمى است از مقلوب مستوي وآن چنان است كه چون تمام بيت را بگرداند همان بيت حاصل گردد اما بعضى حروف يك مصراع بمصراع ديگر وصل شود مثاله.- شكر دهنا غمي مىرى دير آي مى مغانه دركش (١) هو مرة بن كعب البهزي السلمي، صحابي جليل. التقريب ٤٦٢. (٢) هو كعب بن مرة السلمي، صحابي جليل، سكن البصرة وتوفي سنة بضع وخمسين للهجرة. تقريب التهذيب ٤٦٢. (٣) هو احمد بن علي بن ثابت البغدادي، ابو بكر المعروف بالخطيب، ولد قرب الكوفة عام ٣٩٢ هـ/ ١٠٠٢ م. وتوفي ببغداد عام ٤٦٣ هـ/ ١٠٧٢ م، أحد الحفاظ المؤرخين، من كبار الرواة، شاعر له الكثير من المصنفات، أهمها تاريخ بغداد. الاعلام ١/ ١٧٢، معجم الادباء ١/ ٢٤٨، طبقات الشافعية ٣/ ١٢، النجوم الزاهرة ٥/ ٨٧، وفيات الاعيان ١/ ٢٧.