ساقيا باده ده كه رنج خمار سر وفرق مرا بدرد آرد وحشو متوسط وآن آنست كه آوردن كلام معترض اگرچهـ زائد بر اصل مراد باشد اما در سلاست بيت نقصان نكند چنانچهـ لفظ اي آفتاب مرتبه درين بيت. در جنب راي روشن تو نور آفتاب اي آفتاب مرتبه نوريست مستعار وحشو مليح وآن آنست كه آوردن حشو سبب حسن كلام گردد وسخن را ملاحت بخشد واين قسم اكثر دعائي مى باشد مثاله. تيغت كه باد سينه خصمت نيام او در دست تو چوبا أسد الله ذو الفقار لفظ باد سينه خصمت نيام او حشو مليح است واين قسم را حشو لوزينج نيز خوانند ولوزينج معرب لوزينه است انتهى. وظاهر آنست كه آنچهـ در مجمع الصنائع ذكر كرده اصطلاح بلغاي فرس است چرا كه در اصطلاح اهل عرب حشو هميشه بى فائدة ميباشد هيچ وقت مفيد نبود. (٢) شرح مختصر ابن الحاجب في الأصول والجدل: لبهاء الدين أحمد بن علي أبي حامد السبكي المصري الشافعي (- ٧٧٢ هـ). وكتاب ابن الحاجب (- ٦٤٦ هـ) هو «منتهى السؤال والأمل في علمي الأصول والجدل» صنّفه أولا ثم اختصره. هدية العارفين، ١/ ١١٣. كشف الظنون، ٢/ ١٨٥٣.