للمساهمة في دعم المكتبة الشاملة

فصول الكتاب

<<  <  ج: ص:  >  >>

بود مردى پيش ازين نامش نصوح ... بد زدلاكئ زن او را فتوح

بود روى او چورخسار زنان ... مردئ خود را همى كرد او نهان

او بحمام زنان دلاك بود ... در دغا وحيله بس چالاك بود

سالها مى كرد دلاكى وكس ... بو نبرد از حال وسر آن هوس

زانكه آواز ورخش زن وار بود ... ليك شهوت كامل وبيدار بود

دختران خسروانرا زين طريق ... خوش همى ماليد ومى شست آن عشيق

توبها مى كرد و پادر مى كشيد ... نفس كافر توبه اش را مى دريد

رفت پيش عارفى آن زشت كار ... كفت ما را در دعايى ياد دار

؟؟؟ سرا ودست آن آزاد مرد ... ليك چون حلم خدا پيدا نكرد

سست خنديد وبگفت اى بد نهاد ... زانكه دانى ايزدت توبه دهاد

آن دعا از هفت كردون در گذشت ... كار آن مسكين بآخر خوب كشت

يك سبب انگيخت صنع ذى الجلال ... كه رهانيدش ز نفرين ووبال

اندر آن حمام پر مى كرد طشت ... كوهرى از دختر شه ياوه گشت

كوهرى از حلقهاى كوش او ... ياوه كشت وهر زنى در جست وجو

پس در حمام را بستند سخت ... تا بجويند اولش در بيخ رخت

رختها جستند وآن پيدا نشد ... دزد كوهر نيز هم رسوا نشد

پس بجد جستن كرفتند از كزاف ... در دهان وكوش واندر هر شكاف

بالك آمد كه همه عريان شويد ... هر كه هستيد از عجوز وكر نويد

يك بيك را حاجيه جستن كرفت ... تا پديد آيد كهر دانه شكفت

آن نصوح از ترس شد در خلوتى ... روى زرد ولب كبود از خشيتى

كفت يا رب بارها برگشته ام ... توبها وعهدها بشكسته ام

كرده ام آنها كه از من مى سزيد ... تا چنين سيل سياهى در رسيد

نوبت جستن اگر در من رسد ... وه كه جان من چهـ سختيها كشد

اين چنين اندوه كافر را مباد ... دامن رحمت كرفتم داد داد

كر مرا اين بار ستارى كنى ... توبه كردم من ز هر ناكردنى

من اگر اين بار تقصيرى كنم ... پس دكر مشنو دعا وكفتنم

در ميان يا رب ويا رب بدو ... بانك آمد از ميان جست وجو

جمله را جستيم پيش آاى نصوح ... كشت بيهوش آن زمان پريد روح

بعد آن خوف وهلاك جان بده ... مژدها آمد كه اينك كم شده

از غريو ونعره ودستك زدن ... پر شده حمام قد زال الحزن

آن نصوح رفته باز آمد بخويش ... ديد چشمش تابش صدر؟؟؟ وز پيش

مى حلالى خواست از وى هر كسى ... بوسه مى دادند بر دستش بسى

<<  <  ج: ص:  >  >>